رادينرادين، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

دوست داشتنی ترینم

آنچه بر ما گذشت...........

1391/11/25 11:53
نویسنده : بهناز
470 بازدید
اشتراک گذاری

تقریبا از اول بهمن همش درگیر بودیم.٢٨ دی ماه که مادر بزرگ و پدربزرگ پدری رادین راهی سفر حج شدند و من هم با تمام افتخار بهشون کاملا اطمینان دادم که من خودم به همه کارهای برگشتتون می رسم اصلا نگران نباشین!غافل از اینکه روزگار چه خوابی دیده بود برامون.

دقیقا از شب ٣٠ام دی رادین مریض شد.اونم چه مریضیه سختی.با عفونت چشم و سرفه و تب شروع شد.شب اول تبش رو با استامینوفن تونستم پایین بیارم ولی صبح چشماش عفونت کرد و ریخت بیرون.منم ترسیدم و همون روز صبح بردیمش کلینیک که دکتر متخصص ببیندش.دکتر کلی معاینه کرد و اینور و اونورش کرد و گفت چیزیش نیست.گلو سینه اش عفونت نداره و ویروسیه و چشمش هم مال همون ویروسه.خوب میشه و فقط یه قطره استریل چشمی و یه شربت پروسپان داد.منم خوشحال که خدا رو شکر آنتی بیوتیک نخواست.

ولیییی دوباره شبش تب کرد و تبش هم به سختی پایین میومد.خیلی بچم حالش بد بود.تا دوشنبه که بردیمش دکتر خودش.اونم گفت که سینه بچه پراز عفونته و چطور اون دکتره گفته ویروسه و از این حرفا.خلاصه کلی دارو داد و یه شربت خارجی که گفت اگه پیداش کنین شاید آمپول نخواد و اینا.ما هم تا5/10شب آواره داروخانه ها بودیم نشون به اون نشون که شربت مذکور پیدا نشد که نشد.ایرانیشو گرفتیم و اومدیم خونه و دوباره داروهای این دکترو شروع کردم ولیییی بچه همچنان شبا تب می کرد اونم تب ٤٠ درجه.خلاصه ٥شنبه دوباره بردیمش دکتر خودش که ایشون ٢ تا پنی سیلین تجویز کردن و پسر ما اولین آمپول زندگیشو در ٢٧ ماهگی نوش جان کرد.در همین گیر و دار دیدم ای بابا درست بالای پلک راست و بالای ابروی همون سمت چیزی شبیه زخم شده.دکترش گفت احتمالا دستش کثیف بوده چشمشو خارونده و خراش داده ولی من بهش معتقد نبودم.چشم بچه هی بدتر میشد تا جایی که چشمش تا نیمه بیشتر باز نمی شد.پماد اینا هم می زدم.خلاصه با وجود زدن آمپول باز هم بچم تب می کرد.خیلی نگران شده بودیم.من که ١ هفته سرکار نرفته بودم.مامانم اومد و من بعد از یه هفته یه سری به شرکت زدم ولی خیلی حالم گرفته بود چون اصلا رادین خوب نشده بود.هیچی هم نمی خورد به معنای واقعی هیچی.٢ کیلو در طی ١٠ روز لاغر شد بچم.شنبه شب دوباره تب کرد.دوستم یه دکتر خوب بهم معرفی کرد که صبحا هم بود.١شنبه صبح دوباره رادینو بردیم پیش همون دکتر.دکتر گفت که چشمش تب خاله .گلوش رو هم نشونم داد.وای از چرک دون دون های سفید زده بود.خلاصه اون شربت دکتر خودشو گفت قطع کنید .گفت اون خیلی قویه و مال اونایی یه که سل دارن.داروهای خیلی معمولی داد و برای چشمش هم پماد تبخال داد و گفت برید به سلامت.خدا خیرش بده از اونروز دیگه حال بچم رو به بهبود شد و دیگه تب نکرد و کم کم شروع کرد به خوردن.مامانم هم که بودن و کلی بهش میرسیدن.من بعد از ١٠ روز دیگه تونستم برم سرکار.

توجه کردین که من چقدر به کارهای برگشت حاجی ها رسیدم!!!!

به هر حال روزها و مخصوصا شبای خیلی بدی بود.خیلی یاد مادرهایی کردم که بچه دائم المریض دارن و از خدا شفاشونو خواستم و فهمیدم هیچ چی بهتر از سلامتی نیست.

در این گیر و دار مریضی و اومدن حاجی ها ،یه اتفاق خیلی خیلی بدی افتاد.ما یکی از دوستامون رو به طور خیلی ناگهانی از دست دادیم.نمی تونم عمق ناراحتیمونو بگم.شوک آور بود.از خودش یه پسر ٤ ساله و یه همسر جوون گذاشت و رفت.نمی دونم بگم حکمت ،بگم مصلحت،بگم سرنوشت.. ولی هرچی که هست اصلا و اصلا عادلانه نبود.حسین خیلی بی معرفتی کردی که مهیار و مژده رو تنها گذاشتی.خیلی نامردی..................

عکسهای یلدای پسرم در مهد

یلدا1

یلدا2

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان پریناز
30 بهمن 91 12:02
الهیییییییییییییی بهناااااااااز بمیرم برای رادین چقدر سخت مریض شده بوده....بینم آخرش کدوم دکتر خوبش کرد؟تب خال تو چش چی شد؟؟؟الهی بمیرم چقدر اذیت شدین
پرینازم هفته پیش چشمش عفونت کرد واااااای پدرم دراومد دو تا بادکنک قرررمز بالا و پایین چشماش بود و از شدت چرک چشماش باز نمی شد
افضلیان چه ربتی داده بود؟که اون یکی گفت قویه؟
براش صدقه بذار کنار


زهرا جون آخرش دکتر کنی خوبش کرد.برای تب خالش هم پماد و از اون مایع بنفش ها که اسمش رو نمی دونم داد .البته تبخال توی چشمش نبود ها رو پلکهاش بود که زخمش خشک شد و افتاد دیگه.افضلیان نبردم چون تلفنی وقت نداد.
آیدا مامان ویهان
30 بهمن 91 13:59
الهی طفلی رادین چه مریضی بدی. میفهمم چقدر سختی کشیدی. ایشاا... هر چه زودتر خوب بشه.


ممنونم آیدا جون.
مامان آوینا
30 بهمن 91 14:13
عزیزممممممممم الهی قربون خوشگل خاله بشم
ایشاله هیچوقت مریضی اشو نبینم
بهناز عزیزم بچه ها با این مریضی ها بزرگ میشن کاریش نمیشه کرد من که دلم خوش هست که بچه هامون با این مریضی ها دیگه بعدا واکسینه میشن کمتر مریض می شن


امیدوارم که همیشه همه بچه ها سلامت باشن.
ارغوان
23 اسفند 91 16:45
آخ اون پلیور انگری بردزشو ببین:ببوسیدشX


ممنونم ارغوان عزیز.