رادينرادين، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

دوست داشتنی ترینم

عمه می شویم!!

1391/12/14 14:19
نویسنده : بهناز
513 بازدید
اشتراک گذاری

در تاریخ ١٣ اسفند ٩١ و طی یک اقدام عجولانه ،ساعت ٧ صبح عمه شدم!!!!

قضیه از این قرار است که قرار بود من در تاریخ ٢٥ اسفند عمه شم ولی این پسرک کوچولوی ما برای قدم گذاشتن تو این دنیا کمی عجله داشت و ١٢ روز زودتر اومد و تمام برنامه ریزیهای ما رو به هم ریخت.حالا من موندم و کلی حسرت و شوق دیدن و بوئیدن این بچه که باید تا عید صبر کنم و دلمو خوش کنم به چند تا عکسی که دارم و روزی ١٠٠ بار تلفنی حرف زدن.امیدوارم که خیلی زود آخر سال بشه تا بتونم برم و این پسرکمونو حسابی بخورمش.

اینم عکسای آرتام خان ما:

آرتام 1

آرتام 2

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

امینه
27 اسفند 91 14:41
سلام.الهیییییییییییییی.خدا نگهش داره ایشالله قدمش خیر باشه واستون.
سال جدیدرو هم بهتون تبریک میگم امیدوارم سال خوبی داشته باشید.رادین عزیزمو از طرف من ببوس.


ممنونم امینه جان.امیدوارم که سال خوبی هم برای شما باشه.تو هم آدرین عزیزمو ببوس
وفا مامان پارسا
31 فروردین 92 6:20

مبارک باشه عمه خانوم


ممنون عزیزم.
مامان آوینا
3 اردیبهشت 92 9:11
سلام عزیزم بهناز جونم
مبارکه عمه شدی خدا حفظش کنه
رادین خاله چطوره
بهناز جونم ممنون که به من دلداری میدی همه این کارهایی که گفتی انجام دادم تاثیری نداشت آوینا دقیقا می خواد حرف حرف خودش باشه که مهد نره روز دومش هم هیچی توی مهد نخورده فقط گفته مامانمو می خوام مهدش هم مربی هاش خیلی خوبن با تعریفهایی که از همکارهام شنیدم بعید می دونم مهد دیگه ای بهتر باشه آخه از چند تا مامان پرسیدم همه بچه هاشون توی سنهای مختلف همه از مهد راضی بودن نمی دونم چرا اینقدر مخالفت می کنه خدا خودش کمک کنه مطمئنا گذر زمان حل می کنه ممنون از لطفت





عزیزم مطمئن باش که داره لجبازی می کنه.اقتضای سنشه دیگه.صبور باش دوستم.
وفا مامان پارسا
10 خرداد 92 1:00
بهناز جون کجایی ؟ عمه شدی دیگه اینجا رو بیخیال شدیا ..


هستم وفا جون.وقت نمی کنم به خدا.ببوس پارسایی رو.