رادينرادين، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

دوست داشتنی ترینم

افاضات فرزندی

1392/7/21 11:34
نویسنده : بهناز
468 بازدید
اشتراک گذاری

لوکیشن:صبح یک روز ٥شنبه در حال صرف صبحانه

من(با حالت مادری که می خواد بچشو از نظر هوش امتحان کنه!!!):رادین جوجه از کجا در میاد؟

رادین:از تو تخم مرغ

من:آفرین.جوجه بچه کیه؟

رادین(با حالت نگاه عاقل اندر سفیه):بچه مامانش!

من:مامانش کیه؟

رادین:عزیزشه گیگه!(دیگه)

من(با حالت بسیار تفهیم شده):آهاننننننن 

و اینگونه است ماجراهای من و پسرم!

..................................................................................................................................

لوکیشن:عصر یک روز کاری که پدر لنگ لنگان از سر کار به خانه برگشته.(دیروز عصرش پدر رفته بود ورزش و برای بار سوم بلا سر پاش آورده بود)

من(با حالت کمی عصبانی و صدای بلند):آخه این چه کاریه؟چرا بی احتیاطی میکنی؟و کمی غر و این حرفا

رادین(در حالیکه صداش عین صدای من بلنده و داره ادای منو سر باباش درمیاره):کثافت کردی!!!!

من:چی مامان؟

رادین(با همان تن صدا):کثافت کردی!!

من بعد از کمی فکر:کثافت نه مامان کلافم کردی!!!

رادین رو به باباش و با همان تن صدا:کلافم کردی!!

بابای محترم:نیش تا بناگوش باز و هرهرررررررررررر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان آوینا
1 آبان 92 10:21
عزیزمممممممممممممممممم بخورمشششششششششش واقعا بچه ها موجودات ماورایی هستن قربونش برم من با این شیرین زبونی هاش
مامان پريناز
13 آبان 92 8:34
الهييييييييي عزييييييزم بچلونمششششش