رادينرادين، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

دوست داشتنی ترینم

ه مثل هیچکس

1392/11/1 11:49
نویسنده : بهناز
495 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی داشتم وبلاگ رو راه می انداختم با خودم گفتم خوبه.حداقل ٤ تا دوست هم اینجوری پیدا می کنم.من که همیشه اینجا کمبود دوست داشتم،خدا رو چه دیدی شاید ٢ تا یار غمخوار در این شهر غریب پیدا کردم.از اونروز تا حالا ٣ سالی میگذره و من به این نتیجه رسیدم که اینجا فقط و فقط  دارم برای خودم می نویسم.دریغ از یک دوست که وقتایی که نیستم پیغام بذاره که کجایی دختر دلم واست تنگ شده.حتی دریغ از یک کامنت و حتی دریغ از یک بازدید!من به غربت عادت کردم.١٠ ساله که به تنهایی و بی کسی عادت کردم ولی فکرش رو نمی کردم که وبلاگم هم مثل خودم بشه.افسوسسسسس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان آوینا
20 بهمن 92 9:38
سلام بهناز جونم خوبی هر از گاهی من بهت سر میزنم و البته بعضی وقتها نمی تونم پیغام بذارم ولی خواهر این پستت رو دیدم ناراحت شدم دلگیر نباش جدیدا مد شده که هیچ کس خبر هیچ کس رو نمی گیره ولی من هر وقت وقت شده اومدم و خبرت رو گرفتم از اینها بگذریم .... اینکه در مورد رادین به این طرز فکر رسیدی خیلی خوبه قبلن ها هم بهت گفتم هیچ وقت فکر نکن براش کم میذاری هر بچه ای یه خصلتی داره و یه برخورد خاصی رو میخواد و همون طور که خودت گفتی بچه فقطططططططططططط بازی میخواد ..... همین موفق و شاد باشی در ضمن وبلاگ پسرک رو به نیت خودش بنویس که یه روز وقتی بزرگ شد ببینه احساس مامانی اش بهش چی بوده .... ممنونم نعیمه جون که بهم سر زدی.تو خودت هم مثل من معنای تنهایی رو درک می کنی. حتما اون پیشنهادت هم مدنظر قرار می دم!
مامان آریا
23 فروردین 93 12:24
ای جانم تو پست بذار من قول میدم مرتب دیگه بیام بهت سر بزنم اگر واقعا خوشحالت میکنه خوب خودت باید ببینی چقدر سراغ دوستان میری ؟ نمیشه تلاشی در گسترش دوستی نکرد و فقط نشست تا دوستی ها به سمتن بیان امیدوارم همیشه خوب و شاد باشی و دوران غربتت به زودی تمام بشه
بهناز
پاسخ
ممنونم مریم جان که سر زدی ولی من به آدرس دوستایی که دارم سر میزنم ادرس جدید شما رو نمی دونستم.
مامان آریا
24 فروردین 93 12:48
آهان پس دوستات بی معرفت تشریف دارن
بهناز
پاسخ
بله دقیقا!
وفا
25 فروردین 93 15:29
بهناز جون واقعا ادم که وبلاگ می نویسه انتظار داره خونده بشه اما من خودم کم کم این توقعم رو از بین بردم که دپرس نشم اولن وبلاگایی خوب خونده می شن که تند تند آپ می کنن مثل وبلاگای معروف که پر خواننده هستن واسه همین به نیت این می نویسم که بعد ها به درد خودم بخوره و همونطوری که کنار وبلاگم نوشتم روزهای خوب و بد زندگیم رو نگه دارم .. بعدشم که الان ما پس چی هستیم ؟؟ برگ چغندریم ؟؟ خوب دوستیم دیگه .. حالا شوما ماهی یه بار می نویسی و ما نا امید می شیم از اینجاسر زدن دیگه دوستت نیستیم ؟؟ توی دنیای امروز بیشتر ادم ها تنهان یکیش خودم اما بازم به هم دیگه به هزار و یک دلیل کاری ندارن بازم یکیش خودم
بهناز
پاسخ
آخه وفا جون وقتی می فهمم که کسی میاد سر میزنه که نظر هم گذاشته باشه.هر چند من خودم هیچ وقت نظر نمی ذارم مخصوصا تو وبلاگ شما که همیشه می خونمش.پس حقمه مگه نه؟؟ شما دوستای ندیده عزیز من هستین و رو سر ما جا دارین.اگه شما چند نفر هم نبودین که زده بودم اینجا رو ترکونده بودم!!!!!!