ه مثل هیچکس
وقتی داشتم وبلاگ رو راه می انداختم با خودم گفتم خوبه.حداقل ٤ تا دوست هم اینجوری پیدا می کنم.من که همیشه اینجا کمبود دوست داشتم،خدا رو چه دیدی شاید ٢ تا یار غمخوار در این شهر غریب پیدا کردم.از اونروز تا حالا ٣ سالی میگذره و من به این نتیجه رسیدم که اینجا فقط و فقط دارم برای خودم می نویسم.دریغ از یک دوست که وقتایی که نیستم پیغام بذاره که کجایی دختر دلم واست تنگ شده.حتی دریغ از یک کامنت و حتی دریغ از یک بازدید!من به غربت عادت کردم.١٠ ساله که به تنهایی و بی کسی عادت کردم ولی فکرش رو نمی کردم که وبلاگم هم مثل خودم بشه.افسوسسسسس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی