یک ماه تا 2 سالگی
پسرم دیگه داره بزرگ می شه .دیگه داره ٢ سالش می شه و این بزرگ شدن رو به چشم می شه دید و همین علتی می شه که من هر روز بیشتر و بیشتر عاشق خدا می شم و شاکر هستم. و اما پسرک خانه ما در این یک ماه و اندی که گذشت مثل همیشه بود.مشغول بازیگوشی و بازی و بازی و بازی.سرمای سختی هم خورد که هنوز هم کم و بیش درگیرشه.سرما که خورد بردمش دکتر و آنتی بیوتیک تجویز شد و سر وقت دادم بهش و بعد از اینکه داروش تموم شد ٢-٣ روزی خوب بود ولی دوباره سرماخوردگیش برگشت و این بار سخت تر.دوباره بردمش دکتر و دوباره آنتی بیوتیک قوی تر که هنوز هم داره شربتاشو می خوره.خوب خوب نشده یعنی هر از گاهی سرفه داره و هنوز سینه اش کامل خوب نشده.در این بین یه مسافرت ٤ روزه هم داشتی...
نویسنده :
بهناز
10:14