رادينرادين، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

دوست داشتنی ترینم

بدون عنوان

1391/6/5 13:34
نویسنده : بهناز
213 بازدید
اشتراک گذاری

پسرک خانه ما 22 ماهه شد.

به همین راحتی و به همین سرعت.وقتی به روزها ،شبها و ماههای سختی که داشتیم فکر می کنم یه احساس خوب  گذشت زمان بهم دست می ده.یه حس قشنگی که می گه همه سختی ها خیلی زود تموم می شن.فقط باید بتونی با صبرتحملشون کنی.کار آسونی نبود.وقتی تو تازه زایمان کردی و خودت به استراحت و تروخشک شدن احتیاج داری بتونی گریه ها و بیقراری های یه نوزاد که شب و روز برات نذاشته رو هم با صبر تحمل کنی.خیلی سخت بود .فقط خدا می دونه چه بر من و علیرضا گذشت.خدایا ممنون که همیشه همراهمون بودی و هستی.

و اما داستان این یک ماه و اندی ما:پسرک ما دو هفته ای  در ماه قبل بسیار بیقرار بود.همش گریه می کرد و شبها هم درست حسابی نمی خوابید.یهویی از خواب بیدار می شد و با چشمای بسته شروع می کرد به گریه و همینجور تا نیم ساعت در حالیکه چسبیده بود به بغل ما گریه می کرد.خیلی کلافه مون کرده بود و همم اینکه نگرانش شده بودیم که چش شده.دکتر هم بردیم که معاینش کرد و گفت هیچیش نیست و این گریه و زاریش مربوط به کابوس های شبانه ست.که بعضی بچه ها باهاش مواجه می شن.خدا رو شکر این مرحله هم به خیر گذشت و وروجک قلمبه ما حالش خوبه و همه چی آرومه!

ماه پیش ماه رمضان هم بود که من تونستم دو هفته ایش رو تقریبا روزه بگیرم و این حس عذاب وجدانه تا حدودی کم بشه.

تعطیلات عید فطر رو هم 3 روزی رفتیم ارومیه تا مامان و بابام رادینو ببینن و البته آقای رادین هم کلی دلی از عزا درآورد.هر روز برنامه آب بازی داشتیم و الان هم که برگشتیم هر از گاهی به سرش می زنه و می گه آب بازی که بنده باید حمام رو آماده کنم که ایشون آب بازی بفرمایند.

خدایا بازم شکرت و ممنون که همیشه همراهمون هستی و در جاهایی که اصلا و اصلا فکرشو نمی کنیم معجزتو نشون می دی.ما عاشقتیم خدا.

و اما عکسسس:

رادین و دو تا دوستش آرین و کسری که اومده بودن خونمون مهمونی

رادین و دوستان

رادین جونم چند روزی یاد گرفته بود می رفت از تو کشو لباساشو میاورد و اصرار که اینا رو تنم کن.منم اطاعت می کردم و نتیجه این شد که می بینید 5 دست لباس روهم!

لباس

طرز صحیح استفاده از میز توسط پسرک خانه ما!

میز

ّ آب بازی در حوض خانه پدربزرگ.یادش بخیر ما هم بچه بودیم تو این حوض بازی می کردیم.

آب بازی 1

ّ آب بازی 2

این هم آب بازی در حمام خانه آپارتمانی پدر!!!!!

آب

این آقا پسر یاسر دوست رادینه.پسر همسایه خونه روبروییمونه.هر از گاهی میاد و با رادین بازی می کنه و رادین هم کلی باهاش حال می کنه.

یاسر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان آدرین
5 شهریور 91 23:01
هزار تا بوسه واسه این عسل خاله بابا یه قراری بذارید مثل پارسال ببینیمتون.دلمون پکید بخدا.
مريم مامان آريا
7 شهریور 91 10:31
الهي قربونش برم توپولوي خاله خيلي ناز بود همه عكساش مخصوصا اون ميزه بدوووو بيا منم آپ كردم رمز ادامه مطلب كه عكس خودمه رو خصوصي مي فرستم
مريم مامان آريا
7 شهریور 91 10:32
كابوس شبانه ؟ شنيده بودم ولي براي گريه هاي بعضي موقع آريا تو شب بهش فكر نكرده بودم


منم نشنیده بودم ولی این دکترا همیشه یه چیزی دارن واسه گفتن دیگه!!!!
نرگس مامان طاها و تارا
8 شهریور 91 12:55
عزيزم چه وروجكي خيلي خوب كه زمان مي گذره و سختي ها تموم ميشه.همين به آدم انرژي ميده.و اينكه الان من مي دونم تقريبا همه مامانا تو شرايط الان من بودن.


مرسی نرگس عزیز.گذشت زمان را تا قبل از رادین به این وضوح احساس نمی کردم ولی الان تقریبا با تمام وجودم احساس می کنم.خدا بچه های شما رو هم حفظ کنه.


بهشاد(مادر رادین و را...)
8 شهریور 91 13:07
سلام
عاشق هرچی رادین توی دنیا هست هستم ... خدا حفظش کنه رادین شما رو ماشالله گوله ی نمکه ...


ممنونم دوست عزیزم که به ما سر زدی.منم همه رادینا رو دوست دارم.فک کنم منظورتون از را00 احتمالا آبجی یا داداشی رادین باشه.خدا هر دو رو حفظ کنه.
مامان پریناز
18 شهریور 91 10:42
به به چه عجججججججججججب بهناز خانوم اپ فرمودن!!

الهی قربون پسر توپولییییییییم برمممممم .بهناز دلم تنگیده برات.بابا بیا کلوپ 2 کلمه بحرفیم.


سلام زهرا جونم.خوبی؟منم دلم تنگ شده.وقت نمی کنم که بیام.ببوس دختر گلتو
نغمه(مامان کسری و نیکا )
21 شهریور 91 10:18
سلام بهناز جون این گل پسرو بچلون خیلی ملوس و خوردنی شده
میبینی چه زود میگذره یهو چشم باز میکنی میبینی مثل کسری داره میره کلاس سوم
به منم سر بزن خوشحال میشم


سلام نغمه جون.مرسی که سر زدی.تو هم ببوس بچه هاتو.