رادينرادين، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

دوست داشتنی ترینم

دو سالگی پسرم و ماجراهای مربوطه!

1391/8/17 10:45
نویسنده : بهناز
448 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.تو این مدتی که نبودم ماجرا زیاد داشتیم.اولیش اسباب کشی و بالاخره رفتن تو خونه خودمون بود.روز 5شنبه 20 مهر ما بالاخره همه وسایلمونو بردیم و ساکن شدیم تو خونه خودمون.این خونمونو خیلی دوست دارم .نمی دونم چون شاید مال خودمونه به همین خاطر.البته همین جا من تشکر می کنم از همه کسایی که تو این اسباب کشی کمکون کردن.واقعا اگه کمک اونا نبود فکر کنم تا حالا هم جابجا نشده بودم.

تولد پسرکمون 25 مهره که روز 3شنبه بود و ما روز 5شنبه یعنی 27 ام براش یه تولد کوچولوی 8 نفره گرفتیم که اگه بداخلاقی پسرک رو کنار بذاریم همه چیش خوب بود.جمعه اش هم که مامان و بابام بعد از یک ماه پیشمون بودن رفتن و کلی جاشون معلوم بود خونمون.

دیگه اینکه رادین از 28ام مهر راهی مهد شد.یه مهدکودک خیلی نزدیک شرکتمون هست که اونجا ثبت نامش کردم.هفته اول اذیت کرد خیلی ولی از هفته دوم دیگه راحت می ره هرچند هنوز توی مهد شروع به شیطنت نکرده هنوز و فعلا که آرومه.شبها دیگه 9-5/9 می خوابه و صبحا هم سرساعت 6 شیپور بیدارباش رو می زنه و ما رو هم بیدار می کنه ودیگه نیازی به ساعت گذاشتن نیست حتی روزای جمعه هم برناممون همینه!صبح علیرضا تا نزدیکای شرکت می رسونه و گاهی من و پسرک با اتوبوس میریم و یه کمی هم پیاده تا برسیم.عصر هم ساعت 4 میرم دنبالش و اون موقع هم سوار بر تاکسی و اتوبوس بعد از حدود 1 ساعت می رسیم خونه.تو خونه هم خیلی می چسبه بهم که فکر کنم از عوارض مهده و من بین زمین و هوا فقط می تونم یه چیزی به عنوان غذا سروهم کنم ،هم برای شام و هم برای ناهار فردامون.

الان هم که رادین بسیار سرماخورده شدید از هفته پیش که خیال خوب شدن نداره.سرفه هاش خیلی شدیده .2 بار مجبور شدم ببرمش دکتر که دفعه آخر دکترش گفت که بیشتر حساسیته و 2 تا اسپری داد که نمی ذاره اصلا بهش بزنیم.جند شبه اصلا نخوابیده و سرفه امانشو بریده.خیلی اذیت داره می شه.و نتیجه ش این شد که تو این هفته فقط 1 روز رفت مهد و الان 3 روزه که پیش مامان بزرگش می مونه.هفته پیش هم خودم 1 روز نرفتم سرکار و موندم پیشش.خدا کنه که این هفته دیگه خوب بشه.5شنبه و جمعه هم که تولد دعوتیم.5شنبه تولد طاها که از رادین 1 سال بزرگتره و جمعه هم تولد گروهی نی نی سایتی ها.امیدوارم بچم خوب شه تا اون موقع.اینم یکی دیگه از عوارض مهد کودکه قطعا!

اینم چند تا عکس از وروجک:

کنار دریای خزر.(فکر کنم عاشق شده اینجا!)

دریا

اینم یه عکس دیگه تو جاده سرسبز شمال

جاده

پسرک در حال نماز خواندن!(مامان که پیشمون بود هر روز برنامه نماز خوندن داشتن و چون مامانم مقنعه سر میکرد رادین هم فکر می کرد این هم جزو مقدمات نمازه)

نماز

رادین در تولد 2 سالگی

تولد1

تولد2

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان پریناز
22 آبان 91 10:01
الهی که همه روزهای زندگیتون به شادی خوشی باشه بهنازی دیگه وقتی بچه میره مهد در معرض مداوم ویروسها ست ...ولی خیلی از بچه هایی که تو خونه میمونن هم بسیار بیشتر مریض میشن...
وفا مامان پارسا
28 آذر 91 13:01
بهناز جون این چسبیدن احتمالا مال سنشونه چون پارسا هم که مهد نمی ره همینه ...
چرا موهای خوشگلشو اینطوری از ته زدین؟


آره وفا جون.الان خیلی بهتر شده پسرم.موهاش هم بابام اینا بردنش کوتاش کردن.خیلی فرفری بود موهاش.الان که بلند شده بهتر شده.
شادي مامان پارسا
20 دی 91 10:23
تولدت مبارك چه كيك خوشگلي