رادينرادين، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

دوست داشتنی ترینم

شروع

1390/2/13 13:33
نویسنده : بهناز
274 بازدید
اشتراک گذاری

نوشتن رو از همون روز شروع می کنم.همون روزی که فهمیدم توی دلم یه فرشته هست.هیچ وقت فراموش نمی کنم.اصلا باورم نمی شد.یه حس عجیب و غیر قابل تعریفه.هیچ جوری نمی شه توصیفش کرد.اولش باور نمی کردم آخه احساس می کردم توانائیش رو ندارم،هنوز زوده ولی خدا خواست و اون فرشته اومد.

روزهای بارداریم خیلی سخت نبود.هرروز می رفتم سرکار و برمی گشتم.علیرضای مهربونم خیلی کمکم می کرد.تو کارای خونه کمکم می کرد.خیلی بهم می گفت که استراحت کن و خودش کارا رو انجام می داد.واااای نگو از پیاده روی.هر روز صبح قبل از سرکار منو می برد پارک تا پیاده روی کنم،خودش هم میومد و آخرش هم یه شیر و کیک جایزه من بود. آخ که چقدر می چسبید.

الان که دارم فکرشو می کنم می بینم که علیرضا هم به اندازه من تو بارداری زخمت کشید.خدایا شکرت که شوهر من اینقدر خوبه.خیلی دوسش دارم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)